اما طرح مسئله بودجه تئاتر از سوی معاون هنری وزارت ارشاد در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و اهمیت بالای این موضوع برای تئاتر ایران که میتواند یک نقطه عطف به حساب بیاید، بهانه خوبی است تا نگاهی به ارتباط دولت با تئاتر و منفعتی که این دو میتوانند به هم برسانند، بیاندازیم.
اقدام معاون هنری ارشاد در رابطه طرح مسئله بودجه تئاتر در کمیسیون فرهنگی مجلس از آن جهت اهمیت ویژهای پیدا میکند، که از یکسو برای نخستینبار در تاریخ تئاتر ایران، یک مقام دولتی اهمیت هنر ارزشمند و اصیل تئاتر و مشکلات آن را بدین شکل به گوش نمایندگان مجلس که عمدتا دغدغههای سیاسی برایشان در اولویت است، میرساند، و از سویی دیگر برای اهالی تئاتر که کمکم میرفت تا تمام امیدیشان را به هرگونه کمک دولت و مسئولان فرهنگی و هنری به طور کامل از دست بدهند، کور سویی از امید روشن شد تا بلکه با افزایش منطقی بودجه سالیانه تئاتر سالنهای نمایش بتوانند جان دوبارهای بگیرند.
همچنین اگر باوری مبنی بر اینکه "با تئاتر میتوان به بهترین شکل روح جامعه را معماری کرد و تئاتریها معماران روح جامعه هستند" وجود داشته باشد، باید بیهیچ واهمهای اعتراف کرد که تعدد مشکلات این روزهای تئاتر ما متاسفانه آنقدر زیاد شدند که حتی برشمردن آنها هم کار آسانی نیست، و در این بین تقویت بنیه بسیار ضعیف اقتصاد تئاتر ایران، (که باز هم به هیچوجه و به هیچ شکلی قابل کتمان نیست) از سوی دولت مهمترین موردی است که باید به سرعت و با اولویت بالا از این وضع خارج شود.
مسئله کمبود بودجه، یکی از مهمترین دغدغههای موجود در تئاتر کشور ما است و با توجه به وابستگی شدید تئاتر به بودجهای که از سوی دولت سالیانه برای آن در نظر گرفته میشود، میتوان گفت که نخستین گزینه در رابطه با بهبود "اقتصاد تئاتر" به افزایش بودجه این هنر مربوط میشود.
اما شناخت مقوله اقتصاد و مقوله تئاتر و همچنین یافتن وجوه اشتراک و افتراق این دو میتواند ما را به سمت تقویت بنیانهای پدیدهای به نام "اقتصاد تئاتر" سوق دهد. چراکه "اقتصاد تئاتر"، علمیست که نه تئاتر است و نه اقتصاد و در عین حال شامل هر دوی آنها نیز هست. و از آنجاکه هنر تئاتر، در کشور ما به صورت دولتی اداره میشود، آگاهی و شناخت هرچه بیشتر مدیران این حوزه با زوایای مختلف هنر تئاتر، به ویژه مسائل اقتصادی این هنر، میتواند در تصمیمگیریهای آنها بسیار تاثیر مثبت داشته باشد. کاری که برای نخستین بار و به شکلی حساب شده از سوی حمید شاهآبادی؛ معاون هنری ارشاد در کمیسیون فرهنگی مجلس صورت گرفت.
حمایت دولت از تئاتر در دیگر کشورهای جهان
هنر تئاتر نه تنها در کشور ما بلکه در اکثر کشورهای دنیا نیازمند حمایتهای دولتی است و کمتر میتوان دید که تئاتری بتواند به تنهایی تمام هزینههای خود را تامین کند. البته جنس این نوع حمایتها در کشورهای مختلف متفاوت است ولی در بسیاری از کشورهای پیشرفته این شهرداریها هستند که بیشترین تعامل را با تئاتر دارند.
مثلا تئاتر کودک در کشور آلمان به طور کلی به وسیله انجمن به نام "خانه تئاتر کودک آلمان" و با حمایت مالی دولت فدرال آلمان و با فعالیت سه گروه به صورت آزاد کار میکند. این گروهها کاملا مستقل هستند اما با حمایت دولت کار میکنند ضمن اینکه بالاترین جایگاه تصمیمگیری متعلق به هنرمندان است. در این خانه 250 نمایش در طول سال اجرا میشود بطوریکه در یک روز 5 نمایش همزمان به صحنه میرود. همچنین در این خانه نمایشهای گروههای سنی متفاوت کاملا تفکیک شده است.
دیگر اینکه از طرف دولت هرگز به مدارس گفته نمیشود تئاتر ببینند بلکه حق انتخاب با معلم است. بیشتر مدارس یک قرارداد فرهنگی دارند و مسئولان دولتی دست کم سالی یک بار برای تماشای نمایش به خانه تئاتر کودک میروند. همچنین در آلمان دولت هیچ نظارتی بر روی نمایشها ندارد و تنها وظیفه نهادهای دولتی حمایت است.
یا مثلا بازسازی بالشوی تئاتر مسکو به عنوان یکی از شکوهمندترین سالنهای تئاتر و موسیقی جهان و همچنین مهمترین جاذبه فرهنگی هنری مسکو، آنقدر برای دولت روسیه اهمیت داشته و دارد که عملیات بازسازی و نوسازی آن در تاریخ پروژههای فرهنگی روسیه به یک مثال تبدیل شده است.
در بازسازی بالشوی تئاتر مسکو که به مدت ۶ سال و با هزینه ۲۰ میلیارد روبل، هزار نفر کارگر و عوامل تعمیر و بازسازی صورت گرفت، مساحت این سالن از 40 هزار مترمربع به 80 هزار مترمربع افزایش داده شد. همچنین افزودن امکانات جدید صوتی، پخش زنده تصویری در سالنها، تعبیه امکانات ویژه امنیتی و اضطراری، نوسازی سن، سالنها، صندلیها و تجهیزات از جمله مواردی است که دولت روسیه در بازسازی بالشوی تئاتر مسکو مدنظر قرار داد.
دولت و تئاتر، منفعت دو طرفه
امنیت اقتصادی و اجتماعی در رشد و توسعه هنر امری انکارناپذیر است و نوسان بنیانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در به اعتلا و قهقرا بردن هر هنری نقش مهمی ایفا میکنند. در برخی از کشورها دولت از تئاتر حمایت میکند، در برخی کشورها شهرداریها تئاتر را حمایت میکنند، در بعضی کشورها هم سازمانهای خصوصی حمایت کننده تئاتر هستند.
در این میان به نظر میرسد که تئاتر ایران نیازمند تعاملی منطقی بین هر سه گزینه مذکور است. بدین معنی که باید تلاش کرد که در ادامه حمایتهای دولتی و غیردولتی، برای گسترش تئاتر و جذب مخاطب نیز کار شود تا در خلال آن مشکل فضاهای اجرای نمایش هم به نوعی حل شود. به این معنا که اگر بتوانیم تعداد صندلیهای بیشتری برای تئاتر فراهم کنیم. تعداد سالنهای بیشتری در نقاط مختلف شهر ایجاد کنیم، در آنصورت امکان حضور بیشتر مخاطب و جذب بیشتر سرمایه نیز وجود دارد.
دیگر اینکه تداوم حمایتهای دولتی و غیردولتی در سه نوع حمایتهای خصوصی توسط علاقهمندان این هنر، حمایت بنگاهها و سازمانهای فعال اقتصادی پس از پیدایش شرایط مساعد اقتصادی یکی از مهمترین راهکارهای حمایت از اقتصاد تئاتر است.
همچنین بر کسی پوشیده نیست که افزایش تماشای تئاتر در هر جامعهای یکی از شاخصهای اصلی سطح توسعه فرهنگی آن جامعه است. در این حال اگر روند تولید و تماشای تئاتر را به فرم عرضه و تقاضای رقابتی بسپاریم، در آن صورت تئاتر کالای لوکسی میشود که تمام اقشار جامعه نمیتوانند از آن بهره ببرند. اما دخالت درست و به موقع نهاد دولت در این وضع میتواند هزینههای بالای تولید نمایش، که آثار ناگواری از نظر کاهش تماشاگر را در پی دارد را از میان بردارد و به عموم شمول بودن این هنر ناب کمک کند.
دیگر اینکه، هنر تئاتر هم مانند دیگر شاخههای هنری میتواند آثار جانبی گسترده مخرب یا سازندهای داشته باشد. وجود این آثار گسترده جانبی، امکان و فرصتی برای مداخله و حضور دولت را فراهم میآورد. دولت با تعریف دقیق حقوق عوامل سازنده یک نمایش و تضمین حقوق آنها میتواند آثار مخرب احتمالی آن را به حداقل رسانده و آثار مثبت آن را نیز به حداکثر جامعه تعمیم دهد و به عبارتی دیگر وجود عوارض گسترده جانبی خود از دلیلی بر اهمیت نقش و حضور دولت در تئاتر است.
سرویس بینالملل هنرآنلاین